+

ورود | ثبت نام

شماره همراه خود را وارد نمایید

captcha

ورود

رمز عبور را وارد نمایید

ورود با کد پیامکی

ورود

کد دریافتی را وارد نمایید

زمان باقی‌مانده: ثانیه

ثبت نام

اطلاعات را وارد نمایید

زمان باقی‌مانده: ثانیه

استاد محمد قهرمان

محمد قهرمان؛ 1392_ 1308 ش

محمد میرزا فرزند محمدصادق میرزا قهرمان در سال 1308هجری شمسی در تربت حیدریه به دنیا آمد.تحصیلات خود را در تربت حیدریه تا دوم دبیرستان ادامه داد. در سال 1328 برای ادامه تحصیل به تهران رفت و موفق به اخذ درجه لیسانس حقوق گردید، سپس به تربت حیدریه بازگشت. وی مدتی در آبادی خرم آباد تربت حیدریه به کار کشاورزی پرداخت، پس از آن به مشهد رفت. نخست در بانک عمران و سپس در کتابخانه دانشکده ادبیات فردوسی مشهد به خدمت مشغول شد. او اشعار زیبایی به لهجه محلی تربت حیدریه سروده و در غزل نیز از «سبک صائب تتبع» کرده است (شبان، 1392). 

محمد قهرمان 1308-1392 از غزل سرایان بزرگ معاصر به شیوه ی کلاسیک نو به شمار می رود که غزلیات اش بدلیل خصوصیات ذاتی و تحقیق بسیار وی در سبک هندی، به ویژه در اشعار صائب تبریزی، به لحاظ کاربرد مختصات سبک هندی به صورت معتدل و ابتکاری قابل بررسی است(صادق زاده، 1392). 

استاد قهرمان از زبان خود ایشان که در تیرماه 1333توسط آقای بهمن صباغ زاده در وبالک سیاه مشقِ خود درج نموده است. سال اول و دوم دبیرستان را در تربت گذراندم. شهر ما در آن زمان تا کلاس سوم دبیرستان بیشتر نداشت. سال چهارم را در شبانه روزی البرز [تهران] گذراندم. 

از اول مهر سال 26 در دبیرستان شاهرضا [مشهد] به تحصیل پرداختم و با بهترین دوست دوران زندگی خود مرحوم اخوان ثالث آشنا شدم. با هم روی یک نیمکت و پشت یک میز بودیم. بیشتر وقت مان را با خواندن شعر و مباحثات ادبی می گذراندیم. از همان سال پای ما به محفل مرحوم فرّخ باز شد و توانستیم از محضر آن بزرگوار و مرحومان نصرت، عقیلی، نوید، گلشن آزادی و سایر بزرگواران استفاده کنیم. 

اخوان دیپلمه ی هنرستان بود، ولی باید سال پنجم دبیرستان را که علمی میگفتند، میگذراند تا بتواند به سال ششم و سپس به دانشگاه راه بیابد.

 من به تهران رفتم و در رشته ی ادبی دبیرستان البرز مشغول تحصیل شدم. اخوان هم چند ماه بعد به تهران رسید، به استخدام فرهنگ در آمد و در کریم آباد و پلشت و ورامین به کار پرداخت. یک بار در آنجا به دیدنش رفتم و او هم چند بار به تهران آمد. چند نوبت با اخوان به خدمت مرحوم بهار رسیدیم. پسر عمویم، یزدانبخش، داماد ملک الشعرا بود و من با پسر استاد یعنی مهرداد هم کلاس بودیم. 

از سال 1324 گاهی به تفنن، غزلی به لهجه ی تربتی میسرودم. غزلی را که در سال 1327ساخته بودم برای مرحوم بهار خواندم و مورد تشویق ایشان قرار گرفتم. پس از آن کار را بسیار جدی گرفتم. من به این لهجه قصیده، غزل، رباعی، ترکیب بند، ترجیع بند، مثنوی، قطعه و دو افسانه ی بلند روستایی با استفاده از اوزانی که در ترانه ها و مثل ها بکار میرود مانند پریای شاملو ساخته ام. در غزل به سبک هندی متمایلم و به قول اخوان به معتدلات آن. در غزل های سال های اخیر گاه اندکی از این سبک فاصله گرفته ام. جاودان یاد اخوان آنها را بیشتر میپسندید.

 از اواخر سال 1339 یا اوایل 1340 با دوستان شاعر قرار گذاشتم که بعدازظهرهای سه شنبه در خانه ی من گرد هم بیایند و چند ساعتی را با هم باشیم.

 سال تحصیلی 32_31 را با اخوان و مرزبان در تهران همخانه بودم. اخوان تازه ازدواج کرده بود ولی هنوز همسرش را به تهران نیاورده بود. با مطبوعات کار میکرد و قید فرهنگ را زده بود.پس از اتمام تحصیلات به تربت برگشتم و چند سالی را به امور کشاورزی در ده کوچک "خرم آباد" واقع در مه ولات گذراندم. در دهم تیرماه 1338 با نوه ی عمویم ازدواج کردم. از اول مهر 1339 تا نهم آذر 1340 در بانک عمران به کار اشتغال داشتم. از چند ماه قبل مرحوم دکتر فیاض مرا تشویق کرده بودند که در دانشکده ی ادبیات به کار بپردازم. از دهم آذر 1340 به خدمت دانشکده درآمدم تا دهم آذر 1367 که به درخواست شخصی بازنشسته شدم و در کتابخانه مشغول بودم . 

از سال 1354 که کلبه ی فعلی من با قرض و قوله و سپس از محلّ فروش خرم آباد سر پا شد، دوستان محل ثابتی یافتند .از سال 1375 به کار گردآوری اشعار مولانا صائب پرداختم که پنج جلد آن به طبع رسیده و جلد ششم زیر چاپ است. قبل از آن دیوان صیدی تهرانی را به طبع رسانده ام و دیوان کلیم هم باید همین روزها منتشر شود. دیوان میررضی دانش مشهدی و یکی دو شاعر دیگر سبک هندی را هم در دست دارم. منتخبات اشعار صائب را چند سال قبل تدوین کرده ام و شاید در سال آینده زیر چاپ برود. کار منتخب آثار گویندگان سبک هندی نیز به نیمه رسیده است. (این کتاب با نام صیادان معنی به بازار نشر راه یافت - بهمن صباغ زاده) 

خداوند توفیق اتمام تالیفات نیمه کاره را عنایت بفرماید

  : آثار و تالیفات استاد قهرمان

  •  دیوان صیدی تهرانی؛ تهران؛ انشارات اطالعات؛ 1364 

  • دیوان صائب تبریزی(6جلد) تهران؛ انتشارات علمی و فرهنگی؛ 1364تا1370 

  • دیوان کلیم همدانی؛ مشهد؛ آستان قدس رضوی؛ 1369و 1375

  • نغمه های قدسی؛ مشهد؛ فرهنگ و ارشاد؛ 1370

  • مجموعه ی رنگین گل؛ تهران؛ سخن؛ 1381؛ چاپ هشتم 1371

  • گلشن کمال (با همکاری استاد ذبیحاهلل صاحبکار)؛ فرهنگ و ارشاد؛ 1372

  • دیوان ناظم هروی؛ مشهد؛ آستان قدس رضوی؛ 1374

  • دیوان حاج محمدجان قدسی مشهدی؛ مشهد؛ دانشگاه فردوسی؛ 1375

  • برگزیدهی اشعار صائب و دیگر شعرای مشهور سبک هندی؛ تهران؛ سمت؛ 1376

  • صیادان معانی؛ تهران؛ امیر کبیر؛ 1378

  • دیوان میررضی دانش مشهدی؛ مشهد؛ عاشورا؛ 1378

  • خلوت خیال؛ اصفهان؛ شاهنامه پژوهی؛ 1381

  • تجلی امام علی (ع) در شعر طغرای مشهدی؛ مشهد؛ فرهنگ و ارشاد؛ 1382

  • فریادهای تربتی؛ مشهد؛ انتشارات ماه جان؛ 1383

  • دیوان میرزا قلی میلی مشهدی؛ تهران؛ امیر کبیر؛ 1383

  • با یاد عزیز گذشته (ده نامه از م.امید به محمّد قهرمان)؛ تهران؛ انتشارات زمستان 1384

    حاصل عمر؛ اصفهان؛ شاهنامه پژوهی؛ 1384

خدی خدای خودم؛ مشهد؛ ترانه؛ 1388

همچنین کتاب «شناخت نامه محمد قهرمان» تألیف دکتر رضا افضلى درباره ی محمد قهرمان و کتاب «پردگیان خیال» ارج نامه ی محمد قهرمان، منتشر شده است. 

 

نمونه ای از اشعار استاد قهرمان؛ غزل شماره 7 

 

 شب از آغوش گل بالین و بستر میکند شبنم

 سحرگاهان سفر با دیدهی تر میکند شبنم 

نگاه گرم جانان بال پرواز است عاشق را 

به سوی آسمان پروازْ بی پر میکند شبنم

 اگر چون قطره اشکی شب ز چشم آسمان افتد

 سحر از چشمهی خورشید سر برمیکند شبنم

 مرا از این دل ناکام شرم آید چو میبینم

 شبی تا صبح در آغوش گل سرمیکند شبنم 

جدایی سخت باشد آشنایان را ز یکدیگر 

وداع بوستان با دیدهی تر میکند شبنم 

نمیکاهد اگر از عمر عاشق وصل گلرویان

 چرا از خندهی گل عمر کمتر میکند شبنم؟

نظرات

نظر جدید